دوره 1، شماره 1، 1402، صفحات 20 - 28

نویسندگان : سحر ذبیحی دان* ¹

چکیده :
خانواده به‌عنوان اولین واحد اجتماعی و جامعه‌ای کوچک که هدف آن توسعه و رشد اجتماعی کودکان است، مورد تأکید قرار گرفته، چراکه خانواده پایه‌گذار شخصیت، هویت، ارزش‌ها و معیارهای فکری فرزندان و محل یادگیری فرهنگ، هنجارها، ارزش‌ها و نقش‌های جنسیتی است. روش اجرای پژوهش حاضر، توصیفی از نوع هم‌بستگی است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه اپادانا می‌باشند که به صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شده‌اند، که تعداد نمونه‌ها 100 نفر می‌باشد. از این 100 نفر، 85 نفر زن و 15 نفر مرد بوده‌‌اند. دو پرسش‌نامه ابزار مورد استفاده برای سنجش در این پژوهش بود؛ که شامل پرسش‌نامه سبک‌‌های فرزندپروری بامریند و پرسش‌نامه فراشناخت ولز می‌باشد. یافته‌ها حاکی از آن است که بین سبک فرزندپروری اقتدار منطقی، با باورهای فراشناخت شرکت‌کنندگان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. اما بین سبک فرزندپروری استبدادی و سهل‌گیر با باورهای فراشناخت شرکت‌کنندگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از بررسی یافتههاي پژوهش، نشان داد که بین سبک‌هاي فرزندپروري با باورهای فراشناخت، رابطه وجود دارد. یعنی میتوان عنوان نمود که سبک فرزندپروري والدین میتواند بر باورهای فراشناخت فرزندان تأثیرگذار باشد، چنانچه خانوادههایی از سبکهاي مقتدرانه برخوردار باشند، میتوانند در تربیت فرزندان‌شان بهگونهاي منطقی و عقلانی عمل کنند و هرگونه افراط و تفریط در رفتار کاهش مییابد و درنتیجه میزان مشکلات رفتاري فرزندان کاهش مییابد؛ اما چنانچه خانوادهها داراي سبکهاي فرزندپروري سهلگیرانه یا مستبدانه باشند، فرزندان از آنها حرفشنويهاي لازم را نخواهند داشت. بهطوريکه روحیه استقلالطلبی در آنها ضعیفشده و احتمالاً عزتنفس آنها کاهش مییابد.

کلمات کلیدی :
سبک‌های فرزندپروری، باورهای فراشناخت